امشب که شبکه قرآن داشت صحن و سرای حرم امام رضا نشون میداد. این شلوغی ها رو ، این چراغونی هارو ، این عظمت رو ، این شکوه رو یهو بغض گلومو گرفت وقتی که جلال جبروت رضوی رو میدیدم . با خودم گفتم حیف شد که عتبات در ایران نیست و نمی تونیم اینجوری میلاد ائمه رو جشن بگیریم ولی یکم که فکر کردم یاد مدینه و بقیع افتادم که شهادت و ولادت در آنجا یکجوره و هیچ چیزی تغییر نمی کنه . قربون مظلومیتشون برم .
ان شالله روزی برسه که دیگه نخونیم :
آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه . . .
یاد یه شعر قدیمی افتادم :

آی کبوتــر که نشستی روی گنبد طلا

هر کجا پــر میزنی تو حــرم امام رضـا

من کبوتر بقیعــم با تو خیلی فرق دارم

جای گنبـد سرمو به روی خــاکا میذارم

خونه ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا ؟؟

گنبــد طــلا کجا قبرای ویروونه کـــجا ؟؟

اونجا هـــر کـــی میپره طایــر افلاکـــی میشه

اینجا هر کی میپره بال و پرش خاکی میشه

اونجـــا خادمــــا با زایــــر آقــــا مهــــربونن

اینجـــا زایـــرا رو از کنـــار قبـــرا میــــرونن

تو که هر شب میسوزه صد تا چراغ دورو برت

به امام رضـــا بگو غریـــب تویی یا مـــادرت ؟
خدارو شکر. اینم روزی ما بود