امروز وقتی برای راهپیمایی روز قدس در خیابان راه می رفتم ، یه بنده خدایی از بین جمعیت با انگشت به من اشاره کرد و در دستش برگه کاغذ کوچیکی بود. با خودم گفتم از این تراکت هایی هست که همیشه در این جور مراسم ها و تجمعات پخش می کنن و معمولا مطلب مفیدی در آنها نیست. اما با خواندن اولین جمله روی برگه تحیری عجیب من رو فرا گرفت . نوشته بود :

" این مطلب را به همه دلسوزان انقلاب برسانید "

من!دلسوزی برای انقل اب ! مگه میشه؟ مگه داریم؟

نمی دونم این جوون هم سن و سال خودم در چهره من چی دید که اینجوری برگه را به من رساند ! اما خدا کند و خودش هم توفیق دلسوزی برای انقلاب و اسلام را به من بدهد.

خوش بحالش ، معلوم بود که این کار را با اخلاص انجام داده و عجیب به دلم نشست این کارش . شاید مطالب خلاصه ی توی این برگه را بارها شنیده و خوانده بودم اما این کار او خیلی زیبا بود ....

دمش گرم. خدا توفیق شهادت به نویسنده و تهیه این برگه که مشخصه با هزینه شخصی بوده عطا کند.

 

پ.ن : هنوز جوان های انقلابی که از جان و مالشان بگذرند وجود دارند . . .

پ.ن 2 : عکس و متن در ادامه مطلب.